کارگروه صلح وسازش شمال کشور

عضو کارگروه صلح و سازش متن ادبی را در مورد شهید اسماعیل هنیه منتشر کرد ، گزارش منتشره در پایگاه خبری آوای رودکوف را مطالعه نمایید:

به گزارش واحد خبر کاربر کگروه صلح وسازش به نقل از پایگاه خبری آوای رودکوف:متن ادبی و دلنوشته ای از دکتر حجت بقایی در باره مجاهد شهید دکتر اسماعیل هنیه با عنوان "خونخواهی مهمان شهید"تقدیم به هموطنان عزیز ؛مردم مظلوم فلسطین، و همه آزادی خواهان و حق طلبان دنیا :

رسم کوفیان را شیعه بازم درک کرد
شرم را دشمن به کینه ترک کرد
کشت میهمان و دوباره یک یزید
قوم حیدر را به چشمانش ندید
کُشت اسماعیل را در سرزمین شیرها
حُرمت ایران شکست و تیر خشمم شد رها
این جنایت را نمودی لیک در خاطر سِپار
گوش را بازکن شنو یک یادگار
نگذار جوگیرت کند این کار تو
شیر مسلمان را زدی ، با دوست کفتار تو
این زدنها کِی رسد بر انتها
کینه ات خواهی بری تا بر کجا
پشت کردی بر خدا و دَم زِ ایمان می زنی
تیر بر قلب مسیحی و مسلمان می زنی
سالها پشت صلیب و ماه جنگ افروختی
اختلاف انداختی و صد کیسه بر هم دوختی
ناگهان رویت نمودی آشکار از پشت ابر
بر صلیب آتش زدی و ماه را خونین جگر
نیتت را ملّت ما کار نیست
دشمنی تو به ماها آر نیست
آمدی اول به شکل میهمان
میزبان کُشتی و گفتی یار کیست؟
پول خرج کردی ملل هم لال شد
سرزمین قدس هم با کینه ات
سبزی و زیتونِ صُلحَش کال شد
حال گو بر من ببینم کیستی؟
آدمی ، شرّی ، فرشته یا که نه
تو زِ قوم دیو یا اِبلیستی؟
تو زنی هر شب به عمد و یا به سهو
کودکان را ، نونهالان را به تیر
گویی بر صاحب زمین
یا نما ترک خانه ات یا که بمیر
آن زمان خواهی که مردم لال شُد
این زمین بر تو و یاران مال شُد
کشت و کشتارش کُنی اهل زمین
ما هم اینجا لال باشیم و همین
این نشد رسم بشر ای غاصبین
آیی و گردی تو میهمان و به کین
سفره ای را که برایت پهن شُد
کردی آغشته به خون ، میهمان قُدس
حال اینجا کُشته ای میهمان ما
ما به مثل تو و مثل نسل تو
حرمت میهمانمان را نشکنیم
حرمت میزبانمان را نشکنیم
حرمت خون به ناحق ریخته را
تو بگو آیا توانیم بشکنیم؟
آمدی با صد کَلَک در خانه مان
کردی آغشته به خون ایرانمان
ما اگر آرام گیریم ای عَدُو
مام میهن را ببینیم با چه رو؟
حال باید منتظر باشی که تا
آید و سردارمان راهت گرفت
یا که نه سیّد علی دستور کرد
دشمنان را از فلسطین دور کرد
( حجت بقایی )

به گزارش واحد خبر کارگروه صلح و سازش ، دکتر بقایی در این یادداشت نوشت :  

میهمان گرگ بود و اینجا پاراچنار

ای وای آن زمان

آمد به خانه ات

میهمان زِ راه دور

میزبان به خانه و

میهمان لباس گرگ

عشق است به خانه

و شهری است پُر از صفا

گرگ است گرسنه و

آمد پاراچنار

زیبا و پر زِنعمت

باغهای سیب فراوان

آب زلال و سالم

این گرگ طعمه را دید

لیکن به شکل برِّه

آمد پاراچنار و

یک مهربان برایش

سفره گشاد با لطف

ای وای در زمانه

آتش زند به سفره

نان و نمک بسوزد

گوش فلک بگیرد

از این کلک که

میزبان آمد به خانه تو

با خنده رفتی پیشش

نان و نمک که خوردند

خونت به کاسه کردن

د آتش زدند به خانه

تیری به قلب میزبان

چاقو به گردن دوست

ماندند گرگ و گرگان

صاحب زمین شدند و

میهمان آمد و

میزبان بکُشت و

خانه گرفت و

حالا که آمد

وطن برای اوست

گرگ گرسنه ماند و

گرگ پشت گرگ

حقش شده وطن

و تو که صاحبی

باید روی ز جای

یا با هزار روش

گیرد ز تو وطن

گرگها می دَرند

هر روز جان تو

آن گرگ تشنه است

بر خون و دین تو

دانی چرا چنین

شد سرنوشت تو

میهمان گرگ بود

با شکل مومن و

اینجا پاراچنار

یاد آورد تو را

از قُدس و غزّه و

جولان و شهر حیفا

(حجت بقایی)

لازم به ذکر است ، این متن به زبانهای روسی-انگلیسی-فرانسه-اسپانیش-آذری-ترکی-ترکمنی-آلمانی-تاجیک-هندی-عربی-گرجی-اردو-چینی(ماندارین)-کره ای(جنوبی) و برخی زبانهای دیگر توسط دوستان ترجمه و منتشر شده است . . .

واکنش عضو کارگروه صلح و سازش و مشاور آکادمی بین المللی صلح و حقوق بشر به جنایات در پاراچنار : میهمان گرگ بود و اینجا پاراچنار
-   -   -
به گزارش واحد خبر کارگاه صلح و سازش ، دکتر حجت بقایی عضو کارگروه صلح و سازش و مشاور آکادمی بین المللی صلح و حقوق بشر با انتشار متن ادبی به جنایات پاراچنار پاکستان واکنش نشان داد ، بقایی در این یادداشت نوشت :
میهمان گرگ بود و اینجا پاراچنار 
- - -
ای وای آن زمان 
آمد به خانه ات
میهمان زِ راه دور
میزبان به خانه و
میهمان لباس گرگ
عشق است به خانه و
شهری است پُر از صفا
گرگ است گرسنه و
آمد پاراچنار 
زیبا و پر زِنعمت
باغهای سیب فراوان
آب زلال و سالم
این گرگ طعمه را دید
لیکن به شکل برِّه
آمد پاراچنار و
یک مهربان برایش
سفره گشاد با لطف
ای وای در زمانه
آتش زند به سفره
نان و نمک بسوزد
گوش فلک بگیرد
از این کلک که میزبان
آمد به خانه تو
با خنده رفتی پیشش
نان و نمک که خوردند
خونت به کاسه کردند
آتش زدند به خانه 
تیری به قلب میزبان
چاقو به گردن دوست
ماندند گرگ و گرگان
صاحب زمین شدند و
میهمان آمد و 
میزبان بکُشت و
خانه گرفت و
حالا که آمد
وطن برای اوست
گرگ گرسنه ماند و
گرگ پشت گرگ 
حقش شده وطن
و تو که صاحبی
باید روی ز جای
یا با هزار روش 
گیرد ز تو وطن
گرگها می دَرند
هر روز جان تو
آن گرگ تشنه است
بر خون و دین تو
دانی چرا چنین
شد سرنوشت تو
میهمان گرگ بود
با شکل مومن و 
اینجا پاراچنار
یاد آورد تو را
از قُدس و غزّه و
جولان و شهر حیفا . . . 
(حجت بقایی)
 لازم به ذکر است ، این متن به زبانهای روسی-انگلیسی-فرانسه-اسپانیش-آذری-ترکی-ترکمنی-آلمانی-تاجیک-هندی-عربی-گرجی-اردو-چینی(ماندارین)-کره ای(جنوبی) و برخی زبانهای دیگر توسط دوستان ترجمه و منتشر شده است . . .
#پاراچنار
#شیعه_مظلوم
#مسلمان
#پاکستان

واحد آموزش مجازی کارگروه صلح و سازش // من یاد گرفته ام : آتش خشم گاهی انسان را به ناکجا آباد راهنمایی می کند .

و گاهی روشنی بخش راه زندگی تو می شود .

این آتش را نمی شود انکار کرد ، بلکه باید از گرمای آن استفاده کرد .

خشم دوست ماست ، دشمن ما نیست ، اگر خشم نباشد انسان امنیت نخواهد داشت .

و به راحتی طعمه حریصان خواهد شد .

پس بیاموزیم خشممان را مدیریت کنیم ، نه اینکه انکارش کنیم . . .

(حجت بقایی)

در کارگاه ( نقش شرم و حیا و وجدان دراکوسیستم توسعه)

​دکتر حجت بقایی (( عضو کارگروه صلح و سازش و مشاور آکادمی بین المللی صلح و حقوق بشر )) در صفحه شخصی خود نوشت : کارگاهی طراحی و اجرا کردم به عنوان : (( نقش شرم و حیا و وجدان در اکوسیستم جهانی توسعه )) خوب طبیعی است که برای عموم نبود ولی مواضعی که برخی دوستان و اساتید در این مورد گرفتند مرا وا داشت چند سئوال را برای عموم مطرح کنم و پس از جمع بندی پاسخها به یک نتیجه نهایی در مورد نقش شرم و حیا در اکوسیستم توسعه برسم .

​

به گزارش مجله اینترنتی اخبار مدیریت به نقل از واحدخبر کارگروه صلح و سازش ، دکتر بقایی در ادامه نوشت : و اما سئوالها به شرح زیر است . و در انتها یک خبر را منتشر کرده ام که نظرتان راحع به این خبر را هم بفرمایید . سپاس از رسانه هایی که در این تحقیق همراهیمان می کنند .

و اما سئوالها : آیا می دانید فرهنگ جامعه و رسوم بومی و محلی در اکوسیستم توسعه چه تاثیراتی دارند ؟

اینکه تاثیرات مثبت است و یا منفی معمولا به سود سرمایه داران بستگی دارد.

راستی جایگاه شرم و حیا در زندگی روزمره ما کجاست ؟

آیا شرم و حیای ما را جامعه به ما می آموزد ؟

آیا وجدان ما را جامعه کنترل می کند ؟

آیا این جمله من درست است ؟ (می دانید شرم و حیا خوراک اصلی وجدان هستند و در صورت کمرنگ شدن شرم و حیا در زندگی وجدان کم کم بی اثر می شود) ...

می دانید شرم و حیا دو خصلت انسانی است که در طول تاریخ از آنها استفاده ابزاری شده است .

و می دانید اغلب انسان شناسان و علوم مرتبط معتقدند : (( بشر بدون شرم و حیا با جانواران فرق چندانی ندارد ))

و جالب است بدانید ، در برخی جانوان حرکات و برخوردهایی را می توان دید ، که به شرم و حیا نزدیک است، در صورتی که انسان هر روز از خصلت ذاتی خود فاصله می گیرد.

و اما خبر زیر را مطالعه و نظرتان را برای ما ارسال نمایید :::

هفته خونین آمریکا با بیش‌ از 900 کشته و زخمی بر اثر تیراندازی

براساس آمار به دست آمده و گزارشات جمع‌آوری شده از میزان تیراندازی‌ها در هفته گذشته در سراسر آمریکا، ۲۹۰ نفر کشته و ۶۴۳ نفر نیز بر اثر تیراندازی‌ها زخمی شدند که بیشترین تلفات و جراحات در روز ۱۳ جولای با ۵۱ کشته و ۱۱۳ زخمی بوده‌است.

#شرم #حیا #اکوسیستم_توسعه #آمریکا #عشق_آمریکا #امنیت_جهانی #آزادی

​

​

واخد خبر کارگروه صلح و سازش // عضو کارگروه صلح و سازش کشور ، در صفحه تیوال خود از شروع به فعالیت "گروه مشاورین تحقیق و توسعه کارآفرینان ایران زمین" خبر داد و نوشت : 

سلام ، حجت بقایی هستم، با حمایت و همکاری برترین اساتید در علوم مختلف تیمی راه اندازی کرده ایم با عنوان : "گروه مشاورین تحقیق و توسعه کارآفرینان ایران زمین "

Iran Zemin Entrepreneurs Research and Development Consultants Group

در خدمت تک تک اساتید هستیم ، لطفاً لطفاً لطفاً در این مسیر ناهموار همراهمان باشید ، ، ،

#مشاور_تحقیق_و_توسعه #کارآفرینان_ایران_زمین #مشاورین_کارآفرینی #تیم_مشاوره 

منبع: روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

به گزارش واحد خبر کارگروه صلح و سازش ، دکتر حجت بقایی عضو کارگروه صلح و سازش در کانال خود در مورد نقش حجاب در اکوسیستم توسعه مطالبی را نوشت که برای آگاهی اعضای کارگروه منتشر می نماییم :

نقش دین ، فرهنگ ، هنر در اکوسیستم توسعه غیر قابل انکار است پس تمامی 《 مشاورین تحقیق و توسعه 》 هم سهمی در رشد یا انزوای فرهنگ ، دین ، هنر در جوامع بشری دارند . . . چرا که سکوت ، آگاهی یا نا آگاهی ایشان عمداً یا سهواً تاثیر به سزایی در این زمینه ها دارد . --------------- همه ما اندازه توانمان در قبال ترویج فرهنگ خود مسئولیم، و حجاب یک مسئله فرهنگی است که همه ما با آن سروکار کاریم . --- مجموعه «من عاشق حجاب هستم» را منتشر کردم، فیلمنامه <تعصب> موضوعش نوع نگاهها به حجاب است - - - این روزها سرگرم انجام یک وظیفه دینی در مورد «حجاب»بودم. قبل از اینکه در مورد کار خودم بنویسم نظر دو محقق و شرق شناس معروف یعنی (( ویل دورانت )) و (( کنت گوبینو )) را در مورد حجاب در ایران یادآوری می کنم ::: ویل دورانت و همسرش آریل دورانت نویسندۀ کتاب معروف «تاریخ‌تمدن» هستند که طی یازده جلد منتشر شده است، وی در جلد نخست این کتاب که «مشرق زمین، گاهواره تمدن» نام دارد، مطالب مهمی با دیدگاهی غالباً تحلیلی دربارۀ فرهنگ، تمدن، هنر، معماری و شاهان ایرانی نوشته است: این شرق‌شناس معروف در بخشی از کتاب خود دربارۀ پوشش زنان ایران باستان چنین می‌نویسد:«زنان طبقات بالای اجتماع جرات آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش‌دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی‌شد که آشکارا با مردان رفت و آمد کنند و زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را - ولو پدر یا برادرشان باشد - ببینند. در نقش‌هایی که از ایران باستان بر جای مانده است، هیچ صورت زنی دیده نمی‌شود و نامی از ایشان به نظر نمی‌رسد.» ---- «کنت گوبینو» در کتاب سه سال در ایران نیز معتقد است که حجاب شدید دوره ساسانی، در دوره اسلام در میان ایرانیان باقی ماند. او معتقد است که آنچه در ایران ساسانی بوده است تنها پوشیدگی زن نبوده است بلکه مخفی نگه‌داشتن زن بوده است. مدعی است که خودسری موبدان و شاهزادگان آن دوره به قدری بود که اگر کسی زن خوشگلی در خانه داشت نمی‌گذاشت کسی از وجودش آگاه گردد و حتی‌الامکان او را پنهان می‌کرد زیرا اگر معلوم می‌شد که چنین خانم خوشگلی در خانه‌اش هست دیگر مالک او و احیانا مالک جان خودش هم نبود. --- نگارش و انتشار مجموعه متون ادبی ، شعر ، ترانه با عنوان «من عاشق حجاب هستم» را تمام کردم ، و همچنین یک فیلمنامه سه اپیزودی«تعصب» را هم در حال آماده کردن برای ارائه دد بازار فیلمنامه دارم ، و البته دو طرح نمایشی هم دارم که هنوز خیلی کار دارد . < تعصب > سه داستان مجزا دارد، داستان اول قصه یکی از برترین ولی در عین حال گمنام ترین زنان تاریخ ایران (رابعه غزداری) است، او که با آن همه کمالات قربانی تعصب کورکورانه برادر خود شد، او که به گواه تاریخ سی مرد جنگی را حریف بود . به راحتی تسلیم این تعصب شد. داستان دوم در مورد جوانی است آذری که می خواهد به کربلا برود ، در بین راه در بازار کرکوک دختری را می بیند و دلباخته می شود و بعد متوجه می شود که دختر ایزدی است ولی با اینحال هیچ کار نمی تواند کند ، و قربانی یک عشق یک طرفه می شود، ولی ماجرا طوری است که تعصب خانوادگی و هم چنین عشق جوان به مکتب حسینی در لابلای قصه است که باید بخوانید . و قصه سوم را از یک قصه چینی و کره ای الهام گرفتم : داستان دختری است که بودایی است ولی به واسطه عشق به دین مسیحیت گرایش پیدا می کند ، و این گرایش باعث تغییر پوشش او می شود ، که موضوع تغییر مذهب را همه متوجه می شوند ، و همین موضوع باعث خشم معبد نشینان می شود و او را محاکمه و اعدام می کنند . مطالب مرتبط در رسانه ها منتشر می شود . در اینجا فقط اشاره ای کوتاه بود، برای اینکه همراهان گرانقدرم فکر نکنند غیرفعال هستیم، انشالله امور مرتبط با تحقیق و توسعه ادامه دارد. هر چند نوع پوشش ، دیدگاه افراد جامعه نسبت به همدیگر ، مذهب و فرهنگ هم در اکوسیستم توسعه نقش بسیاری دارند . . .

#من_عاشق_حجاب_هستم #حجاب #اکوسیستم_توسعه #فیلمنامه_حجاب #داستان_حجاب #زیست_بوم_توسعه #متن_ادبی #شعر #فیلمنامه #شعر_حجاب #دین #فرهنگ #مشاور_تحقیق_و_توسعه #هنر #ترانه_حجاب #نمایشنامه #فیلمنامه_تعصب #فیلم_سه_اپیزودی #شعر_نو #ویل_دورانت #شعر_کلاسیک #سبک_شعر #تاریخ_حجاب #ژانر_فیلمنامه #کنت_گوبینو #نوع_نگاه_به_حجاب #پوشش_متعارف #حجاب_در_ایران #حجاب_در_اسلام 

منبع : روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه