قطعه ای به مناسبت شهادت سرداران مقاومت
اسماعیل هنیه
در سرزمین ما
میهمان بود و
شهید شد
به دست چند غریبه
و ما نظاره گر و
در سکوت و انتظار
سید حسن را
در شهر خودش
با چند تُن
بمب شهید کردند
و ما شنیدیم و
تعجب کردیم
آن همه بمب
و بعضی هایمان
ستودیم عظمت سید را
آن هم چه ستودنی
فرماندهان دیگر هم
یکی یکی ترور می شوند و
ما حواسمان به اخبار است
و منتظریم
برای چه ، نمی دانم ...
و دیروز
یحیی سنوار
چه با شکوه رفت
با سکوت
ایستاده
فریاد کشید
و روحش پرواز کرد
که کسانی
اینگونه می زنند
دشمنان را ...
آی چشمهایتان را باز کنید
کمی ، فقط کمی فکر کنید
آدمها در آن گوشه خاک
انسانیت را
به سُخره گرفته اند
و ما نگاه می کنیم
لذت می بریم
و برای هم نقل می کنیم
انسان چه خفَّت بار
فراموش کرده
ذات مقدس خود را
توجیح ندارد
کشتن انسانها
آنان حیوانات را روی سر می گذارند
و از مرگ انسانها
لذت می برند
ما هیچ کدام را نمی شناسیم
و از رسانه ها شنیده ایم
اما این را می دانیم
که در گوشه ای از زمین
انسانهایی
انسانهای دیگر را
می کشند ،
اسیر می کنند
آواره می کنند
و سازمان ملل
نگاه می کند و
دفاعش در حد
یک بیانیه هم نیست
شاید سازمان ملل
درست می گوید
کشتن انسانها
برای گرفتن سرزمین
کاری قانونی است و
ما نمی دانیم
ما چه می دانیم
جز درگیریهای روزمره
چپ و راستیمان
و مشغولیم با
هزار راهی که
به پیروزی آنها ختم می شود
نمی دانم
شاید ما هم از آنهاییم و
ادای اینوریها را در می آوریم
ما محصولات آنوری می خوریم
پولهایمان را در کشورهای آنوری خرج می کنیم
عاشق تیپ آنوریها هستیم و
ادعای دفاع از اینوریها را داریم
ما هم ادای انسانیت را در آوردیم
همیشه همینطور بود
وگرنه الآن دنیا طور دیگر بود
قشنگ و زیبا و امن
برای همه کودکان
- - -
حجت بقایی
( کارگروه صلح و سازش)
نظرات شما عزیزان: